مفاهیم کلی تصمیم گیری چند معیاره
آنچه در این بخش مورد توجه قرار میگیرد، موضوعات کلی تصمیمگیری چند معیاره(MCDM) است. در دو دهه اخیر توجه محققین به این مدلها در تصمیمگیریهای پیچیده بوده است. در اینگونه تصمیمگیریها چندین معیار که گاه باهم تضاد دارند. در نظر گرفته میشوند که در زندگی روزمره نیز به طور مرتب اتفاق میافتند. برای مثال، در زندگی شخصی یک فرد، در انتخاب شغل ، وجهه شغل، محل انجام کار، حقوق ودستمزد، فرصتهای پیشرفت، شرایط کاری وغیره به عنوان معیار در نظر گرفته میشوند ومیتوانند برای این فرد خیلی مهم باشند. اتومبیلی که یک فرد در نظر دارد خریداری کند، به معیارهایی مانند قیمت، مدل، ایمنی، راحتی، میزان مصرف سوخت، قابلیت اطمینان و… بستگی دارد. در زمینه مسائل سازمانی، در انتخاب استراتژی یک سازمان معیارهایی از قبیل میزان درآمد سازمان طی یک دوره، قیمت سهام سازمان، سهم بازاری، تصویر سازمان در جامعه(سرقفلی) و… میتوانند مهم باشند. در زمینه مسائل عمومی یک جامعه، برنامه توسعه منابع آبی میتواند بر اساس معیارهایی مانند هزینه، احتمال کمبود آب، انرژی(میزان استفاده مجدد از آن)، استفاده از جنگل وزمین، کیفیت آب، حفاظت از مواد غذایی و… صورت گیرد، یعنی این موارد به عنوان معیارها مد نظر قرار گیرند.
در زمینه مسائل دولتی، بخش حمل و نقل کشوری باید سیستم حمل و نقل را به گونهای طراحی کند که زمان سفر، تاخیرات، هزینه حمل و نقل و… حداقل شود. یا در صنایع نظامی انتخاب سیستم مناسب پرتاب یک موشک در نیروی هوایی برحسب معیارهایی نظیر انتخاب سرعت، دقت، قابلیت اطمینان، میزان آسیب پذیری و… سنجیده شود.موارد فوق بخشهایی مختلف از کاربرد تصمیمگیریهای چند معیاره را شامل میشوند.به طور کلی روشهای تصمیمگیری چند معیاره(MCDM) به دو دسته کلی تقسیم میشوند(اصغر پور،1389 )
2-5-1 مدلهای تصمیمگیری چند هدفه (MODM)
2-5-2 مدلهای تصمیمگیری چند شاخصه (MADM)
2-5-1 مدلهای تصمیمگیری چند هدفه
در این مدلهای تصمیمگیری چندین هدف به طور همزمان جهت بهینه شدن، مورد توجه قرار میگیرند.
مقیاس سنجش برای هر هدف ممکن است با مقیاس سنجش برای بقیه اهداف متفاوت باشد. مثلا یک هدف حداکثر کردن سود است که بر حسب واحد پول سنجش میشودو هدف دیگر حداقل استفاده از ساعات نیروی کار است که بر حسب ساعات سنجش میشود. گاهی این اهداف در یک جهت نیستند و به صورت متضاد عمل میکنند. مثلا تصمیمگیرنده از یک طرف تمایل دارد
رضایت کارکنان را افزایش دهد و از طرف دیگر میخواهد هزینههای حقوق و دستمزد را حداقل کند.