مفهوم سود در سطح ساختار ( قواعد و تعاريف)[1]:
حسابداران سود حسابداري را معياري براي تفسير رويدادهاي دنياي واقعي(سود اقتصادي) مي دانند اما معمولا اصول و قواعد حسابداري بر مفروضاتي بنا شده اند كه ممكن است با پديده هاي دنياي واقعي يا با آثار رفتاري مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شركتها محصول نهايي استفاده از روش هاي متفاوت حسابداري مي باشد كه بيانگر نتيجه فعاليتهاي شركت مي باشد. برخي از پژوهشگران بر اين عقيده اند كه استفاده كنندگان از گزارش سود بايست توجه داشته باشند كه تنها در صورتي سود حسابداري قابل درك و استفاده است كه نحوه اندازه گيري و قواعد عملياتي مربوط به آن نيز روشن باشد.
4-2- مفهوم سود در سطح معاني ( ارتباط با واقعيت هاي اقتصادي[2] ):
طبق اين سطح، سود يكي از مفاهيم اقتصادي است كه حداكثر كردن آن تحت شرايط معين ساختار بازار، تقاضا براي محصول و اقلام بهاي تمام شده ورودي مورد بحث قرار مي گيرد. در اين جا سود به عنوان معيار كارايي در نظر گرفته مي شود.عمليات كارآمد واحد انتفاعي بر جريان جاري سود سهام و همچنين بر به كارگيري سرمايه براي تامين جريان آتي سود سهام اثر مي گذارد. بنابراين تمام سهامداران به ويژه سهامداران عادي به كارايي مديريت علاقه مند مي باشند. هدف اندازه گيري كارايي واحد انتفاعي در بيانيه شماره يك هيئت استانداردهاي حسابداري مالي به شرح زير انعكاس يافته است : ” گزارشگري مالي بايد اطلاعاتي را درباره عملكرد مالي واحد انتفاعي طي دوره مالي ارائه كند “. يكي ار مفاهيم تفسير شده از واژه كارايي معرف توان نسبي واحد انتفاعي در به دست آوردن حداكثر محصول از مصرف مقدار معيني از منابع و يا تحصيل مقدار معيني محصول از مصرف حداقل منابع و يا تركيب بهينه منابع در قبال تقاضا و قيمت معين براي محصولات به نحوي است كه موجب تحصيل حداكثر بازده براي مالكان شود، مي باشد. ضمنا كارايي به هدف واحد انتفاعي نيز بستگي دارد.
5-2- مفهوم سود در سطح عمل( نحوه استفاده از آن توسط استفاده كنندگان):
مفاهيم سود در سطح عمل به فرآيندهاي تصميم گيري سرمايه گذاران و اعتبار دهندگان، واكنش قيمت اوراق بهادار در بازار سرمايه نسبت به سود گزارش شده، تصميمات مديريت درباره مخارج سرمايه اي و واكنش مديريت و حسابداران نسبت به سود مربوط است. بدين ترتيب از سود به عنوان وسيله اي جهت پيش بيني استفاده مي شود. در بيانيه شماره يك هيئت استانداردهاي حسابداري مالي آمده است كه سرمايه گذارن، اعتباردهندگان و ساير استفاده كنندگان علاقمندند كه خالص جريان ورود وجه نقد به واحد انتفاعي را در دوره هاي آتي مورد ارزيابي قرار دهند، اما غالبا سود را براي ارزيابي توان سودآوري، پيش بيني سودهاي آتي و يا ارزيابي ريسك سرمايه گذاري يا اعطاي وام و اعتبار به واحد انتفاعي مورد استفاده قرار مي دهند. بنابراين فرض بر اين است كه ارتباطي بين سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزيع وجه نقد در بين سهامداران، وجود دارد. تحقيقاتي در اين زمينه انجام شده است كه نشان مي دهد سودهاي گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش هاي تاريخي، در مقايسه با سودهاي گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش هاي جاري، به منظور پيش بيني ارزش هاي آتي مناسب تر است. ضمنا سود هاي محاسبه شده به دو روش بالا، نسبت به سودهاي محاسبه شده بر مبناي ارقام تعديل شده به واسطه تغيير سطح قيمت ها مرجح مي باشد.
حال برآنيم اهميت سود را با توجه به موارد فوق مورد بررسي قرار دهيم و براي اين سوال كه اهميت سود تا چه اندازه است پاسخي جامع پيدا كنيم.پاسخ این سوال كه به دیدگاه ما مربوطه بستگی دارد. اگر ما تمام منابع اطلاعاتي را كه در تعيين قيمت سهام تاثير گذار مي باشند در نظر بگيريم سودها تنها قسمت کمی از اين منابع را تشکیل می دهند. با وجود این، سودها نیز حداقل بهاندازهی سایر منابع اطلاعاتی نقش دارند، به ویژه اگر واکنش قیمت سهام را نسبت به نوعي اعلام سود که بطور متوالی صورت میگیرد، در نظر بگیریم. علاوه بر این، سایر دادهها ممکن است که منابع اطلاعاتی درباره سود باشند. حال اگر سودها به عنوان اطلاعات مهم در نظر گرفته شوند، طبیعی است که سرمایهگذاران سعی کنند تا اطلاعات دیگر را که در پیشبینی سود مؤثرند، به دست آورند.
باید یادآوری شود که شواهد تجربی نشان ندادهاند که قیمتها مستقیماً به سودها واکنش نشان میدهند. برای مثال سایر دادهها اغلب با اعلام سود همراه میباشند. تغییرات سود ممکن است همبستگی بالایی را با تغییرات قیمت نشان دهند چون آنها با سایر دادهها که قیمتها نسبت به آنها واکنش نشان میدهند، همبستگی دارند. لذا باید گفت که اهمیت سود هنوز به خوبی روشن نیست.
6-2- ثبات و پايداري سود :
1-6-2- ثبات سود (سود دائمی)
مفهوم ثبات سود (سود دائمی) در تحلیل و ارزیابی اوراق بهادار بسیار با اهمیت است. در تحلیل اوراق بهادار، به منظور ارزشیابی و شناسایی سود دائمی شرکت و ارزیابی سهام عادی آن، از سود حسابداری استفاده می شود. با وجود این، مفهوم سود دائمی و همچنین مفهوم سود اقتصادی بیش از هر چیز، یک مفهوم ارزیابی است. ویژگی کلیدی این است که ارزش و سود دو روی یک سکه هستند.
سود طي دوره در مقابل جریانات نقدی به عنوان عامل تعیین کننده اي جهت ارزيابي در توانایی پرداخت سود سهام مي باشد. FASB عقیده دارد که سود حسابداری بهتر از جریانات نقدی فعلی توانایی پرداخت سود سهام را اندازه میگیرد. در ادبیات مربوط به تحلیل اوراق بهادار، انگیزه استفاده از سود حسابداری به عنوان یکی از پارامترهای مدل ارزیابی اوراق بهادار، از این باور نشات گرفته است که سود حسابداری (خصوصاً زمانی که تعدیل و تفسیر شده باشد) معیاری برای «ظرفیت پرداخت سود» شرکت میباشد.
بر این اساس، ادبیات تحلیل اوراق بهادار به ویژگی دائمیبودن سود اقتصادی علاقمند میباشد. سود دائمی جریان سود پرداختی را که بتوان بطور دائم پرداخت نمود، منعکس می نماید. لذا، بردار سودهای پرداختی واقعی آتی، بدون توجه به نحوه و نیز مدت زمان آن، سودهای دائمی نامیده می شود که به یک عدد اسکالر تبدیل شده است.
به دو دلیل خطای اندازهگیری در سود حسابداری رخ می دهد.
1- بکارگيري روشهای مختلف در یک شرکت به عنوان یک مجموعه فعالیتهای یکسان
2- بکارگيري یکروش برای فعالیتهای مختلف.
این دو مورد، دلیل اصلی عدم تساوی سود حسابداری و سود اقتصادی و نیز بیانگر آن است که چرا سود حسابداری ممکن است نتواند توانایی پرداخت سود شرکت را منعکس نماید.پس مي توان نتيجه گرفت كه سود حسابداري نه تنها به روش هاي حسابداري، بلكه به نرخ رشد نيز بستگي دارد.
2-6-2- اجزای دائمی در مقابل اجزاء موقتی سود
دلایل متعددی برای عدم همبستگی کامل یا به عبارت دیگر کمتر بودن حساسیت تغییرات قیمت نسبت به تغییرات سود وجود دارد :
1- علاوه برسودهای جاری، منابع اطلاعاتی دیگری دربارهی سودهای تقسیمی آتی و سودهای آتی وجود دارد. اگر چه سودهای جاری یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی هستند ولی تنها منبع اطلاعاتی نیستند. اقامهی دعوی، پاداشهای قراردادی، کشف نفت، مخارج سرمایه ای آتی، کشفیات مورد انتظار، اعطای پروانه برای کار در یک منطقه خاص و… مثالهایی از وقایعی هستند که ممکن است بر سودهای آتی اثر بگذارند ولی در سودهای جاری منعکس نشده باشند.
2- عوامل دیگری برای تغییرات قیمت وجود دارد که مربوط به تغییر در سودها و یا سودهای تقسیمی آتی، نیستند. مثل تغییر در نرخ بهره و صرف ریسک.
3- تغییرات سودها، عوامل موقتی را که سودهای سال جاری را تحت تاثیر قرار می دهند ولی انتظار میرود که حداقل قسمتی از سطح سودهای مورد انتظار آتی را تغییر ندهد، منعکس می کنند.
4- تغییراتی در سود هر سهم (EPS) رخ میدهد که انتظار نمیرود قدرت پرداخت سود نقدی شرکت را تغییر دهد. مثل تغییر روش استهلاک و یا اتکا به حسابداری بر مبنای بهای تمام شده.
اگر سرمایهگذاران احساس کنند که یک قسمت از سود، شامل یک جز موقتی است، نسبت قیمت به سود (P/E) اوراق بهادار تغییر می کند. نتایج حاصل از تحقیق نسبت های قیمت به سود (P/E) که به وسیله “بیور و مورس” در سال 1978 انجام شد، نشان می دهد که سهامی که دارای نسبت P/E بالایی در پایان سال مالی بودهاند، دارای رشد کمی در سود آن سال و دارای رشد بالایی در سود سال آتی بودهاند، و بالعکس.این دقیقاً همان رفتاری است که انتظار میرفت یعنی اگر (1) سرمایهگذاران احساس کنند که یک قسمتی از سود دائمی نیست و (2) سودها طوری رفتار کنند کهگویا دارای قسمت غیر دائمی هستند، به همين خاطرنسبت P/E کمتر خواهد شد.
ثبات و تكرارپذيري از عوامل مؤثر بر كيفيت سود هستند چرا كه شركت هاي داراي سود منظم و ثابت در مقايسه با شركت هاي با سود نا منظم و پرنوسان از كيفيت بالايي بر خوردارند. هر چه سود منظم و تكرار پذير باشد پيش بيني سود هاي آتي آن راحت تر و قابليت اتكاي بالاتري خواهد داشت چرا كه در پيش بيني سود هاي آتي شركت، فاكتور هاي همچون عوامل غير عادي و نا منظم سود سال جاري در نظر گرفته نمي شود. يعني اينكه اقلام درآمدهاي غيرعادي وغيرمستمر(غيرمترقبه) از پيش بيني سود كنار گذاشته مي شوند. زيرا هدف، پيش بيني و تضمين ميانگين سود هاي تكرار پذير در سال هاي آتي و ايجاد قابليت مقايسه مناسب است و عناصري كه در اين راستا نيستند از اين فرآيند حذف مي شوند. در اين زمينه (گراهام، 1989) معتقد است كه سودهاي ناشي از فعاليت هاي احتمالي، نا گهاني و غير منتظره نسبت به سودهاي ناشي از فعاليت عادي و مستمر از ثبات و پايداري كمتري بر خوردارند. از ديدگاه آنان كيفيت سود را مي توان به زمينه بالقوه رشد سود، دقيق و به دنبال آن به ميزان احتمال تحقق سود هاي آتي مرتبط داشت و اين كه ارزش هر سهم هر شركت علاوه بر سود سهم سال جاري، به انتظارات از آينده شركت، قدرت سودآوري سال هاي آتي به ضريب اطمينان نسبت به آن بستگي دارد.
(برنارد و استوبر،1989) نيز بر اين باورند كه كيفيت سود بستگي به بخشي از بازده به دست آمده از منابع تكرار پذير، باثبات و با دوام دارد. از نظر (ليپ، 1986) واكنش به عناصر سود بستگي به ثبات رابطه بين آن عناصر و ارزش ذاتي آن عناصر سود دارد.از نظر(گرين،1999) شركت هايي كه قدرت پيش گويي بالايي دارند از كيفيت سود بالايي برخوردارند. مري لانچ[3] نيز كيفيت بالاي سود را بالا بودن ثبت بازده به كل سرمايه و نزديكي سود به نقد و ميزان تكرارپذيري آن مربوط مي داند.
[1] Syntactical level
[2] Semantical level
[3] MerriLynch