هوش
هوش از جمله مفاهیمی است که درحوزه روانشناسی تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. با وجود تعدد تعریفی که از هوش ارائه شده است و یا ویژگیهای متعددی که برای افراد با هوش مورد شناسایی قرار گرفته است، اما میتوان جهت گیریهای واحد در آنها یافت.
احمدی و ماهر (1385، ص181) مجموعه ایی از تعاریف طرح شده به ویژه توسط دانشمندان مختلف از نیمه اول قرن بیستم را گردآوری کرده اند. این تعاریف به شرح زیر هستند:
(1) هوش عبارت است از ظرفیت و توانایی یادگیری.
(2) هوش عبارت است از دانش پذیری و ظرفیت کسب آن.
(3) هوش عبارت است سازگاری فرد با محیط.
(4) هوش توانایی تفکر بر حسب ایدههای انتزاعی است.
(5) هوش توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه با آنها (هوش اجتماعی)، توانایی درک اشیاء وکار کردن با آنها (هوش عملی) و توانایی درک نشانههای کلامی –ریاضی وکار با آنهاست.
(6) هوش عبارت است ازتوانایی فرد برای اینکه به طور هدفمند عمل کند، به طور منطقی بیندیشد و به طور مؤثر با محیط مبادله نماید…
پرسش اساسی که نظامهای تعلیم و تربیت با آن روبه رو هستند این است که کدام تصور یا برداشت از هوش انسانی باید راهنما و هادی برنامههای درسی و جریان آموزش باشد. پاسخ به این پرسش را میتوان از متن و بطن جهت گیریهای آموزشی استخراج و درباره آن قضاوت کرد. بدین ترتیب و از دیدگاه نظریه هوش چندگانه باید گفت که متأسفانه برداشتی ناقص و محدوداز مفهوم، ماهیت وگستره ی هوش انسانی هادی و الهام بخش اکثر برنامههای آموزشی در غالب نظامهای آموزش وپرورش است.
هاروارد و گاردنـر،روان شناس معـاصر، برای نخستین بار در سال 1983، با انـتشار کتابـی با عنوان چارچوبهای ذهن، نظریه هوش چندگانه، تلقی سنتی از هوش را به چالش کشیدند. این نظریه با تأخیری قابل توجه تنها در چند سال اخیر در کانون توجه دست اند کاران تعلیم و تربیت کشور قرار گرفته است، از این رو متأسفانه، منابع علمی موجود به زبان فارسی بسیار اندک و ناکافی است.
به اعتقـاد وی، تلقـی سنتی بـرای هـوش انسـانی ماهیتی سـاده، یکپارچه وتـک عاملی قائـل است و ریشـه در کوششهای ناظر به شناسایی عامل اصلی موفقیت تحصیلی دانش آموزان در اوائل قرن بیستم دارد (گاردنر،1990). این کوششها منجر به طراحی ابزاری موسوم به هوشبهر (IQ) شدکه به طرزی گسترده در نظامهای آموزشی مورد استفاده قرار میگیرد. گاردنر با طرح این معنا که هوش دارای انواع، اشکال و مظاهر گوناگون است و تأکید براین واقعیت که آحاد انسان دارای نیمرخهای هوشی متفاوت هستند، مبداء تحرکات فکری (نظری) و عملی گستردهای در پارهای از نظامهای آموزش و پرورش در جهان شد که با تکیه بر مفهوم هوش چندگانه در جهت ایجاد تنوع و گونه گونی برنامـههای آموزشـی خود گـام برداشتـه اند.