بلعم باعورا
وی در عصر حضرت موسی زندگی میکرد و از اندیشمندانی بود که نخست در مسیر حق گام بر میداشت، اما سرانجام در اثر دنیاپرستی و پیروی از هوای نفس و اطاعت ناآگاهانه از همسر خود، آن چنان سقوط نمود که در صف گمراهان و پیروان شیطان قرار گرفت.
بلعم باعورا مردی زاهد و پارسا بود و مدت دویست سال خدا را عبادت کرد، از اسم اعظم خدا برخوردار و دعایش مستجاب میشد و از صفای باطنش، آسمانیان و حتی عرش و کرسی را میدید. در قرآن از داستان او این گونه یاد شده است: «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»[1] «و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم؛ ولي (سرانجام) خود را از آن تهي ساخت و شيطان در پي او افتاد، و از گمراهان شد * اگر میخواستیم او را با این آیات بالا میبردیم. و او به پستی گرایید، و از هوای نفس خود پیروی کرد. مَثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را میکند؛ این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند؛ این داستانها را (برای آنها) بازگو کن شاید بیندیشند (و بیدار شوند) »
در چگونگی انحراف بلعم باعورا در کتاب تفسیر قمی از امام رضا A روایت شده است:
«به بلعم باعورا اسم اعظم الهی ارزانی شد و از افراد مستجابالدعوه بود. لکن به فرعون متمایل گشت (و تحت نفوذ او قرار گرفت) و هنگامی که فرعون در تعقیب حضرت موسی ویارانش بود، از او خواست که موسی و یارانش را مورد نفرین قرار دهد تا بر آنها دست یابد. او نیز سوار بر چهار پایش شده تا به سوی حضرت موسی حرکت نماید. اما حیوان امتناع کرد و از حرکت ایستاد. بلعم با تازیانه بر او ضرباتی نواخت. در این لحظه، خداوند آن چهارپا را به سخن آورد و گفت: وای بر تو چرا مرا میزنی؟ میخواهی با تو بیایم که بر پیامبر خدا و مؤمنان نفرین کنی! بلعم (که آشفته گشته) آن قدر آن حیوان را زد که کشته شد. در این هنگام اسم اعظم از او گرفته شد…»[2]
وجوه عبرت
یکی از عبرتهایی که میتوان از این داستان گرفت، ترس از دنیاپرستی و رفاه طلبی است، که یکی از دامهای شیطانی است که موجب سقوط و انحراف اشخاص و جوامع شده و همیشه یکی از موانع مهم و عمده پیشرفت کار پیامبران الهی بوده است داستان بلعم باعورا داستانی پر فایده و هشدار دهنده به دین داران و دانشمندان دینی است، باعورا معارف الهی را به دور افکند و مرتد شد و آنگاه شیطانی به تعقیب او پرداخت و به دام شیطان گرفتار شد. اما اگر کسانی معارف و آیات الهی را به خوبی بشناسند و به آنها پایبند باشند، شیطان از گمراه کردن آنان ناتوان خواهد بود. [3]
امیرالمؤمنان A میفرمایند:
«مَن عَلِمَ أنَّ المَوتَ مَصدَرُهُ و القَبرَ مُورِدُهُ وَ بَینَ یَدَیِ اللهِ مَوقِفَهُ و جَوارِحَهُ شَهِیدُهُ لَهُ، طالَت حَسرَتُهُ و کَثرَت عِبرَتُهُ وَ دامَت فِکرَتُهُ»[4] «هرکس بداند که بازگشت او، مرگ است و به قبر وارد خواهد شد و در حضور خداوند خواهد ایستاد و اعضاء و جوارحش بر اعمال او گواهی میدهند، حسرتش طولانی، عبرت و پندآموزیاش بسیار و پیوسته به فکر آخرت خواهد بود.»
ج- قارون
حضرت موسی A دعوت آسمانی خویش را با جدیت تمام دنبال کرد و مبارزات سخت و طاقت فرسایی انجام داد تا این که آیین توحید بر جامعه حکم فرما گشت و بت پرستی و انسان محوری ریشه کن شد. یکی از جبهههای مبارزه موسی A جبهه زر بود که در رأس هرم آن قارون ثروتمند و جاه طلب قرار داشت.
قارون پسر عموی حضرت موسی[5] و از بنیاسرائیل بود و پس از حضرت موسی و هارون کسی در علم، فضل، تقوا و زیبایی همانند او نبود و با صوت نیکویش تورات را از همه بهتر میخواند و او یکی از هفتاد نفری بود که با موسی به کوه طور رفت. [6]
قارون در آغاز زندگی بسیار تهیدست و شدیداً محتاج بود. خداوند به قدرت و مال و ثروت او را آزمایش نمود.
برخی گفتهاند: او از سوی فرعون بر بنی اسرائیل فرمانروایی میکرد و زمانی که در مصر، در قلمرو دیکتاتوری فرعون بودند، بر آنان سخت بیداد روا میداشت. و منصب دیگر او خزانه داری گنجهای فرعون بود.[7] وی علاوه بر سرکشی و طغیان بر بنی اسرائیل، با استفاده از منصب خود ونیز از طریق تجارت و علوم غریبه و کیمیا اموال فراوان و بی حسابی را بدست آورد.
گاهی اوقات برای آن قدرت و شوکت خود را نشان دهد و با دارایی خود فخر فروشی کند، خود را به بهترین لباس و نفیسترین جواهرات میآراست و در میان گروه بسیاری از نزدیکان و طرفداران خود در حالی که بر اسبهای گران قیمت سوار بودند و با هزار کنیز زیبا و سفید روی به راه میافتاد.
«فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ»[8] «(روزي قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگي دنيا بودند گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستي كه او بهره عظيمي دارد !»
[1] سوره اعراف، آیات 175و176.
[2] قمّی علی بن ابراهیم، پیشین، ج1، ص248.
[3] هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، تفسیر راهنما، ج6، ص341.
[4] دیلمی حسین بن محمد، ارشادالقلوب، ج1، ص44.
[5] بعضی او را عمو و برخی او را خاله زاده حضرت موسی دانسته اند.
[6] طبرسی فضل بن حسن، پیشین، ج7، ص416.
[7] همان، ج8، ص808.
[8] سوره قصص، آیه79.
لينک جزييات بيشتر و دانلود اين پايان نامه:
عبرت از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه و آثار تربیتی آن