پالان کردن کسی-فریب دادن کسی چای صافی-نگا. چای صاف کن چِک کشیدن-حواله کردن با بانک به وسیله ی چک دل کسی را زدن-سیر شدن از چیزی-بی میل و رغبت شدن نسبت به چیزی یا کسی زر زدن-دری وری گفتن-گریه کردن جیب کسی را خالی کردن-پول های کسی را ربودن در […]

بله بُری-گفتگو برای تعیین شرایط عقد و میزان حقوق زن و شوهر   دُم لابه-چاپلوسی-تملق دست کشیدن از کار-کار را تعطیل کردن از صدقۀ سرِ(از عنایت و لطفِ) زغال اخته-میوه ای از زیتون کوچک تر و ترش مزه روی هم ریختن-توطئه کردن برای پیش بردن کاری-توافق در امری-رابطه ی عاشقانه […]

زنده شدن-حق بازی دوباره پیدا کردن   به همین نزدیکی-به همین زودی-بزودی جور کسی را کشیدن-کاری را به جای کسی برای او کردن اصحاب منقل(اهل گفت‌وگو و سخن) روی سر گذاشتن و حلوا حلوا کردن-نهایت احترام و حق شناسی را در حق کسی نشان دادن آغ و داغ(سخت مشتاق و […]

خط آوردن-مدرک کتبی ارایه کردن   بامبول در آوردن-حقه و کلک زدن خستگی در کردن-استراحت کردن خود را به آن راه زدن-خود را به نادانی زدن-به عمد بی توجهی کردن-خود را بی اطلاع نشان دادن   تنوره-دودکش-آتشخانه ی سماور و مانند آن فرمان چرخیدن به سمت چپ در آموزش نظامی […]

تو زدن-حرف خود را پس گرفتن-از تصمیمی منصرف شدن بامبول سوار کردن- بامبول در آوردنخدا روز بد نده-چشم بد دور-روز بد نبینید آتش بی‌دود(آفتاب، غضب) بچه گولزنک-غیر واقعی-بی ارزش زار-کوتاه شده ی زایر در آمدن از جلوی کسی-با کسی مقابله به مثل کردن-در برابر کسی مقاومت کردن الف به خاک […]

بلند بالا-قد بلند جیر و ویر راه انداختن-داد و فریاد راه انداختن اِحلیل خوردن(فریب خوردن) به سر کشیدن-یکباره نوشیدن-بالا انداختن روغنی-آلوده به روغن زُل-خیره تاب برداشتن-خم شدن-شکم دادن-لوچ شدن چشم زیپ دهن را کشیدن-حرف نزدن-دهان را بستن  دست به دست گشتن-هر از گاهی نزد کسی بودن-از دستی به دست دیگری […]

جزغاله شدن-سخت سوختن-زغال شدن تاب خوردن-بازی کردن با تاب-پیچ و خم برداشتن خدا به سر شاهده-خدا بالای سر شاهد است پشت هم انداز-حقه باز-حیله گر دست کم گرفتن-کم بها دادن-اهمیت ندادن-حقیر شمردن تسویه حساب-تلافی-پاک کردن دل خوری دمامه-زن خشن-زن بی حیا و پاچه ورمالیده-آپارتی باب-مرسوم-معمول رعیت داری کردن-حراست کردن از […]

جا در جا-فورن-جا به جا   دسته بازی-حزب و گروه راه انداختن   تاب دادن-سرخ کردن در روغن-پیچیدن-خم کردن دست به کیسه شدن-آماده ی پرداخت پول شدن حساب سازی-خرج تراشی-تقلب در حساب داریروی خون افتادن زن آبستن-بچه انداختن از بی‌کفنی زنده بودن(بی‌نهایت فقیر و نیازمند بودن) انگشت عسلی به‌دیوار کشیدن(هنگامه […]

رگ به رگ شدن-ضرب خوردن و پیچیدن مفصل دست به کار نرفتن-حال کار کردن نداشتن-برای کار بی حوصله بودن دگنگ-چوب-چماق-اعمال زور به کوری چشم کسی-بر خلاف میل کسی از پا در آوردن-سخت فرسوده و از کار افتاده کردن آب بردار-دوپهلو-کنایه‌آمیز خود را گم کردن-خود را برتر از آن که هست […]

جوجه فکلی-تازه کار و نا آزموده چشم روشنی-چیزی که برای خوشامدگویی برای کسی می برند پشتک زدن-معلق زدن-رنگ عوض کردن-تغییر عقیده دادن ختم شدن-پایان گرفتن چراغ خواب-چراغ کم نوری در اتاق خواب آکَل-آقای کربلایی دست علی به همراه-علی یارت باددست به دامان کسی شدن-به کسی پناه آوردن-به کسی متوسل شدن […]